کارکردهای جنگ رسانهای
این جنگ برخلاف جنگهای نظامی که بین دو کشور یا چند ائتلاف و اتحاد با یک کشور صورت میگیرد، ممکن است بین یک گروه از کشورها صورت پذیرد، همچون جنگ رسانهای غرب با جهان اسلام یا نظام سلطه علیه انقلاب اسلامی.
در عصر کنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی و اهمیت یافتن نقش رسانههای جمعی در ایجاد روابط افقی و عمودی در جوامع، کاربرد این وسایل در زمینههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بیشازپیش مشهود است. کارکرد رسانهها در تصمیمگیریهای روزمره زندگی برای مردم هم سودمند و هم زیانآور است؛ زیرا «رسانههای گروهی همچون تیغ دو دم هستند که میتوانند پیوستگی و همگنی پدیدآورند، قادر به وسعت بخشیدن و ژرفتر ساختن شکافهای اجتماعی هستند و هم میتوانند بشارتدهنده توسعه باشند و هم بذر ایدئولوژی ضد توسعه را در فضای جامعه بپراکنند. آنها حس امنیت کاذبی را القا مینمایند، ذهنها را از مسائل عینی دور میسازند. ضمن اینکه میتوانند به ایجاد شور و شوق، حیات و بالندگی در یکایک اعضای جامعه که یکی از کارکردهای مثبت رسانههای جمعی است، با انتقال و بیان واقعیتهای جامعه و روشنگری در عرصه تهدیدات منافع ملی و نه گروهی و شخصی، تحقق بخشند».
رسانهها در تمامی جنگهای قرن بیستم بهمثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی بسیاری از کشورها مورداستفاده قرار گرفتند. در جنگ جهانی دوم درحالیکه نیروهای آلمان نازی در فوریه 1943 شکست سختی خورده بودند، رادیو آلمان به دروغپردازی مبنی بر مقاومت سربازان آلمانی در برابر سربازان روس مشغول بود؛ اما واقعیت این بود که نیروهای آلمانی در برابر رزم نیروهای روسی تسلیمشده بودند.
امریکا نیز در جنگ ویتنام از رسانهها و ابزارهای تبلیغی و رسانهای بهرهبرداری کرد؛ اما رسانههای آزاد از جنایات امریکا در ویتنام پرده برداشتند و افکار عمومی را بهشدت تحت تأثیر قراردادند. سرانجام تصاویر تکاندهنده منتشرشده در سال 1972 به عقبنشینی نیروهای آمریکایی در سال بعد منجر شد.
در سال 1983 امریکا در اشغال گرانادا با درسی که از جنگ ویتنام و عملکرد رسانهها گرفته بود، سیاستهای رسانهای خود را بازبینی و هدایت کرد و از ورود خبرنگاران به مناطق جنگی جلوگیری نمود. در سال 1991، در جنگ اول خلیجفارس نیز رسانههای غربی اجازه ورود به خطوط جنگی را پیدا نکردند. در جنگ کوزوو، ناتو هرروزه کنفرانس مطبوعاتی برگزار میکرد و در آن، تصاویر از قبل تهیهشده را با چارچوب مشخص و معین در اختیار رسانهها قرار میداد. در جنگ افغانستان نیروهای شرکتکننده در جنگ در قبال افکار عمومی دنیا شیوه سکوت و ضداطلاعات را در پیش گرفتند.
در سال 2003، در جنگ دوم خلیجفارس رسانههای تصویری از انحصار بی.بی.سی و سی.ان.ان بیرون آمدند و شبکههای نوظهور درصحنههای جنگ حضور یافتند. در این جنگ، به حوزه اینترنت بهعنوان رقیب رسانههای مکتوب و الکترونیک توجه ویژهای شد؛ بهگونهای که در امریکا و اروپا میزان استفاده کاربران از اینترنت به بالای 70 درصد پس از آغاز جنگ رسید. ازجمله دلایل رویکرد افکار عمومی به اینترنت افزون بر تردد در یکسویه بودن اخبار شبکههای غربی، پدیده وبلاگ نویسی جنگی توسط سربازانی بود که از خط مقدم و مناطق درگیر به انتشار اخبار، دیدگاهها و خاطرات خود میپرداختند. این مسئله در فضای تبلیغاتی و روزنامهای به آلترناتیو مدیا معروف شد. نکته جالبتوجه در این جنگ، بهرهگیری چشمگیر از رسانه اینترنتی و استفاده از پست الکترونیکی (ایمیل) بود. در نخستین ساعت شروع جنگ بیش از 116 میلیون ایمیل توسط شرکت امریکن آنلاین ارسال و دریافت شد.
درمجموع، میتوان گفت در جنگ 2003 امریکا و انگلیس در اشغال عراق، این رسانهها بودند که ابزار جایگزین نیروها و سلاحهای جنگی در اختیار عملیات روانی نظام سلطه قرار گرفتند و بدین سبب، معروف شد که در جنگ 2003 نبرد نظامی پیوست جنگ روانی بود.
از دیگر کارکردهای رسانهها و سربازان آن در جنگ رسانهای، ظهور نوع جدیدی از خبرنگاران بود که از ماهها قبل توسط پنتاگون آموزشدیده بودند و با اعزام به منطقه خلیجفارس و عراق همراه واحدهای نظامی درصحنههای نبرد حضور یافته و برابر دستورالعمل پنتاگون (دستورالعمل 12 صفحهای پنتاگون برای خبرنگاران از صحنههای جنگ خبر و تصویر تهیه نموده و افکار عمومی را مستقیماً در جریان جنگ (جنگ رسانهای) خود قراردادند. این گروه از خبرنگاران که تعدادشان بیش از پانصد تن بودند، به «خبرنگاران همراه» معروف شدند. بیشترین خبرنگاران همراه متعلق به شبکههای: بی.بی.سی، سی.ان.ان و فاکس نیوز بودند البته علاوه بر آن پانصد نفر، هزار خبرنگار نیز در عربستان، کویت و عراق مستقر شدند. با در نظر گرفتن خبرنگاران فعال در شمال عراق و مرز ایران و عراق این رقم به دو هزار خبرنگار در منطقه رسید.
با توجه به کارکرد دوسویه رسانهها و توان بهرهبرداری طرفهای دیگر، مخالفان جنگ نیز از طریق تهیه و تولید پیامهای اینترنتی، پایگاههای اینترنتی و انتقال پیامهای الکترونیکی، به سازماندهی و اجرای تظاهرات ضد جنگ در اقصی نقاط جهان اقدام نمودند؛ بهگونهای در یک روز بیش از 600 شهر جهان شاهد برپایی تظاهرات همزمان ضد جنگ بودند. فعالیتهای ویژه رسانهای مخالفان جنگ، نفوذ در سایتهای کشورهای حامی جنگ، سایتهای نظامی و خبری، قراردادن پیامهای ضد جنگ و بمباران الکترونیک صندوقهای پستی اینترنتی و ایجاد پارازیت و اختلال دراینباره بود.
تلاش خبرنگاران همراه جهتدهی افکار عمومی که با ارسال گزارشها و تصاویر مستقیم از صحنههای جنگ انجام میشد، پس از مدتی مورد بیمهری مخاطبان قرار گرفت، زیرا اخبار آنان یا نیمهکاره بود و یا کاملاً غلط بود. این امر، بیطرفی آنان را مورد سؤال و تردید قرارداد و اخبارشان را بیتأثیر کرد. بهرهگیری از مدرنترین تجهیزات پوشش رسانهای بهمنظور پخش زنده جنگ و حتی نمایش صحنههای حملات شبانه برای بینندگان، از کارکردهای جدید رسانهها در آغاز قرن بیستویک بود. استفاده تروریستها از رسانهها در جهت اجرای مقاصد خود با تهیه و پخش فیلم، تصویر و صدای گروگانها و لحظات گروگانگیری، انفجارها و پخش پیامها باهدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی و تصمیمسازی، جزء اقدامات رسانهها در آغاز این قرن به شمار میرود.
+ نوشته شده توسط azizullah asadi در چهارشنبه سوم خرداد ۱۳۹۶ و ساعت ۱۰:۲۲ ب.ظ |
سانسور رسانه ها در افغانستان...
ما را در سایت سانسور رسانه ها در افغانستان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : azizullahasadi بازدید : 329 تاريخ : دوشنبه 12 تير 1396 ساعت: 2:31